۱۳۹۲ مهر ۱۶, سه‌شنبه

داستان تاب خوردن یک لکاته ی جان سخت میان روز و شب و خاکستری در سه زبان

فرو رفتن و غرق شدن، مادر زادی است، همه میدانند همه جا نوشته شده، روی خط های افقی پیشانی و میان عمودی شان.


*"کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات"


** Ne me quitte pas


  Do not leave me now

  Il faut oublier
 Des malentendus
Et le temps perdu
A savoir comment
Oublier ces heures
Qui tuaient parfois


   We must just forget
All that’s flown beyond
Let’s forget the time
The misunderstands
And the wasted time
To find out how
To forget these hours
Which sometimes kill


شبها فروتر میروم....روزها نفس...نفس....سخت...نفس...نفس میکشم سخت

Ne me quitte pas
Je ne vais plus pleurer
Je ne vais plus parler
Je me cacherai là
A te regarder
Danser et sourire
Et à t'écouter
Chanter et puis rire
Laisse-moi devenir
L'ombre de ton ombre
L'ombre de ta main
L'ombre de ton chien
Ne me quitte pas

 

Do not leave me now
I will cry no more
I will talk no more
Will hide somehow
Just to look at you
Dance and smile
And to hear you
Sing and then laugh
Let me be for you
The shadow of your shadow
The shadow of your hand
The shadow of your dog

Do not leave me now

*"مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن"
 بوی خانه می دهم، بوی پدر حراف و آتش مزاجم ...بوی صبر مادرم و بوی موی مجعد خواهر مُرده ام...سفر سختم است، ماندن و ساختن هم دیر...دیر شده است و فروتر می روم و کاش خاک قبولم میکرد و نفرین فرو رفتن از من میشکست...کاش...

*"صراحی دیدگان من
به لای لای گرم تو"


  * فروغ فرخزاد
** بخشهای فرانسه به انگلیسی ترجمه شده است.
 listen hereJaque Brel
بگمانم مشهورتر؛ نسخه ی ادیت پیاف این آهنگ باشد
*********
مخاطب خاص ندارد

هیچ نظری موجود نیست: