۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

نامه ها/ شش/ به مادر

وای از روزی که تو تنها رشته ی پوسیده ی من بریده شوی. من خواهم برید.

نخواه که هشتاد و سه شانزدهم دی ماه، برگردد و من آواره و دربدر در راهروهای بیمارستانها  اوخشما گویان و عاجز آشفته و بی سامان شوم.
همه کس!
همه دوست!
همه قدرتم! نپسند که حیران تجریش های بی تو شوم.
تو بروی، من از خودم می
روم
دخترت
همیشه شرمسارت

هیچ نظری موجود نیست: