من در این شهر می مانم تا وقتی شب ها آنا جانم در خواب جیغ میکشدو گریه میکند سراسیمه بالای سرش بروم و پیشانیش ببوسم
بگویم: خواب بوده زن! آب دستش بدهم. تمام رهروی کوچک را دویدم تا برسم به صدای سراسیمه خواب آلودش.
پرسید: خواب بودی؟ نکند پریده باشی؟
بگویم: خواب بوده زن! آب دستش بدهم. تمام رهروی کوچک را دویدم تا برسم به صدای سراسیمه خواب آلودش.
پرسید: خواب بودی؟ نکند پریده باشی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر