۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

لیلای کاشی های آبی

چگونه بر دریچه میفتی    صدا میکنی   و باز نمیشوی
(پرویز اسلامپور)

لیلا جان بر خاک میفتی  خون زفافت بوی خاک  میدهد...لیلا جان خونت بر کاشی های آبی، خونت بر دستان حقیر مجنون نا مجنون! لیلا مجنون ست نه قیس، لیلی در چاه است بیژن بر سر چاه منیژه دست بر دست نهاده. لیلی جنون بود و نام قیس مجنون نهادند...کتاب سوزان کنید

این بازو برمیخیزد
حرکت دارد و خون مرا در شیشه میکند
(پرویز اسلامپور)

هیچ نظری موجود نیست: