۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

خاطرات تن ۳

...
یا هم چنان که عادتت بود فقط با کلمات بازی میکردی، تاثیرشان را بر من به تماشا مینشستی و نسبت به شیفتگی دائمم در مقابلت، پنهانی سرخوشی میکردی، همانطور که از تسلیم شدنم در مقابل قدرت شگفتت در آفرینش زبانی در اندازه ی تناقضاتت  خوشحال میشدی....

خاطرات تن
احلام مستغانمی

هیچ نظری موجود نیست: