۱۳۹۲ مهر ۱۳, شنبه

نامه ها/ چهار/ به میم های پراکنده در جهان

عزیز من

اینجا اتفاقات زیادی می افتد که ما هم آن زمان از دست دادیم هم امروز.

اتفاقن به تو بگویم اوضاع در طهران خوب است. از داستان تصادف که بگذریم و میدانی، بازار تیاتر و موسیقی گرم است. ما که نبوده ایم در خانه، وقتی هستیم شاید بچشممان می آید. تو که نه! خودم را میگویم...تصادفن ژانر موسیقی در سلیقه ی توست، بداهه نوازی ها...سنتی ها...من البته فرصتش را نیافتم در کنسرت اخیر علیزاده شرکت کنم، تو اگر بودی میرفتیم شاید. شاید هم نه. یک وقتی آن زمان ها که شروع به مهاجرت کرده بودند، هر کجا میرفتیم به سمع و نظر رفیقان غایب میرساندیم که جایشان سبز است. چقدر جایت خالی بود سالها پیش. دیگران جدید  اینجا این سنت را ندارند که جای غایبان را خالی کنند، اما ما هنوز به همین سنت پابندیم...وقتی تو نباشی، و جایت خالی باشد بعد یا در حینش یادت میکنیم و شاید هم ناپرهیزی کنیم عکسی بگیریم و جای خالی ات را تگ کنیم در فیس بوکی چیزی...بهمین مبتذلی میتوانیم جایت را خالی کنیم اما جایت واقعن خالی ست، در شبانه های شکسته ی من خالی است. حوصله م سر است. ماشین خراب و له شده و جایی نمیروم.  ورمیدارم به تو زنگ بزنم بگویم بیایی من را بار بزنی و  برویم تا  تو آب میوه بخوری و من نوشابه.... اما نامت هم حتا دیگر در تلفن من نیست، اگر هم بود تفاوتی نمیکرد ما دیگر نیستیم. روزها کتاب میخوانم بیشتر میخوابم، زبان میخوانم و کسل می شوم با آدمها چت/گپ میکنم کسل و دلگیرم میکنند  و کاش بودی کسالتم را میکاستی اگرچه تو خود متخصص دلگیر کردن و دل باز کردن بودی.
آدمهای جدید اینجا اینطور نیستند. فرقی ندارد تو باشی یا مجسمه ی حضرت داوود، این است که زود جایگزین میشوی و شاید هم حاشا بشوی  برای ابد. میخواستم با پ بروم سفر نشد، بروم کرج با سحر ماشین بشوییم، ماشین لِه شد، مدتیست میخواهم با لام بروم نایب وقت نشده است.  برایت از زنم گفته ام؟ لعبتی است. نه از آن لعبت های شاگرد مدرسه ی ایران که خودش و دوستان قربان صدقه اش، مفت سگ های ولگرد تهران هم گرانند...لعبتی ست زیبا رو، زیباخو...زن را هم ندیده ام مدتیست.
هی فکر میکنم شاید اگر تو بودی به همه ی اینها که نکرده ام بخاطر خانه نشینی، میپرداختم. عبث است میدانم.

 هیچ کجا این نفرین که "هیچ کس جای ما همگی و در یک جا را نمیگیرد"، رهایم نمیکند. نه در بارسلون، نه در طهران...کاش دور هم جمع بودیم و لازم نبود جایی خالی کنیم.  از وقتی من رفته ام جایم هیچ کجا دیگر خالی نیست حتا وقتی هم برگشته ام باز هم جایم مهم نیست... جای تو اما چرا...خالی است...از آن خیابان به این خیابان بدجور جای تو خالیست.

هیچ نظری موجود نیست: