۱۳۹۲ مهر ۲۶, جمعه

می‌دانم تو در خانه‌ام چشم از بام و یاد از شاخه را گُم کردی*

یک کلاژ  میسازیم، خودمان را میبُریم و میچسبانیم تن یک قاب که هر گوشه اش را خودمان چیده ایم، بعد خودمان را بسته بندی میکنیم میفرستیم جایی که اسمش را هم وقتی رسیدیم بفهمیم. علاج همین است؛ لاعلاج!

* احمدرضا احمدی

هیچ نظری موجود نیست: