دختر دوازده ساله رو گیج کرده بودم. با هم عمودی پریدیم تو آب. گفت بابام میگه تو اسمت آلمیراست...اما لسلی میگه المایرا؛ ماری میگه المیرا؛ پیام میگه ال؟؟...سرشو تو دو تا دستم میگیرم میگم:* آی کال یو سان شاین! دو یو مایند؟ گیج جواب میده: نه!...(میگم پس تو هرچی دلت میخاد منو صدا کن...میگه: اِسمت چیه واقعن؟ میگم ال میرا...میگه :ال میرا...برق چشماش و نور خورشید توی موهای کودکانه ش اشکمو درمیاره...تمام امروز به یه دخترک زیبا کولی دادم تو استخر...در عوض براش اسم انتخاب کردم...Sunshine
* مدت کوتاهی انگلیسی درس میدادم. مجبورشون میکردم معانی لغات رو از دیکشنری پیدا کنن و باهاش جمله بسازن...معمولن معنی شماره ی یک و دو مد نظرم...بود. یک روز یه شاگردی اومد معنی سان شاین رو از حفظ گفت: نور خورشید۱.
۲. Cheerfulness; happiness شادی...
اِلا دختر دوازده ی ساله ی سوپروایزرمه...وقتی تو صورتش نگاه کردم هم درخشندگی آفتاب رو دیدم هم شادی رو...
* مدت کوتاهی انگلیسی درس میدادم. مجبورشون میکردم معانی لغات رو از دیکشنری پیدا کنن و باهاش جمله بسازن...معمولن معنی شماره ی یک و دو مد نظرم...بود. یک روز یه شاگردی اومد معنی سان شاین رو از حفظ گفت: نور خورشید۱.
۲. Cheerfulness; happiness شادی...
اِلا دختر دوازده ی ساله ی سوپروایزرمه...وقتی تو صورتش نگاه کردم هم درخشندگی آفتاب رو دیدم هم شادی رو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر