مرگ در والنسیا
Amargura
۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه
یک شب ۲
من تو روسری سبز و زرد و بهار و پاییزم بودم توی ماشین نشسته بودم شب بود بایستی ماشین رو زیر درختی پارک کرده بوده باشیم من خم شده بودم بجلو و زار میزدم...سکوت کرده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر