همه چیز ناراحتم میکنه.
یه بخشی از روانپزشکی بود به اسم مکانیسم های دفاعی. صادقانه بگم بجز جزوه ای که خودم سرکلاس نوشتم هیچ منبعی ندارم برای حرفام. میگفت دو مکانیسم دفاعی هستن که بالغانه ترینها هستن....یکی سابلیمیشن یکی هم هیومر...به نظر من هردوشون در ذات خودشون انقدر پثتیک (رقت انگیز؟) و لوزر وار هستن که دلم نمیخاد حتا بهشون فکر کنم هرچند که خودم در شرایط مزخرف شروع میکنم به مسخره بازی درآوردن و دلقک بازی ولی هیچ آدم بالغی نیستم. در من هزارتا بچه ی یتیم هست. اصلن درون من یه یتیم خونه ست که هرکدوم از این بچه یتیم هاش یه والد مهربون لازم دارن...یتیم غوره ها هرکدوم یه ور نشستن...
نمیخام این نوشته رو تموم کنم....
یه بخشی از روانپزشکی بود به اسم مکانیسم های دفاعی. صادقانه بگم بجز جزوه ای که خودم سرکلاس نوشتم هیچ منبعی ندارم برای حرفام. میگفت دو مکانیسم دفاعی هستن که بالغانه ترینها هستن....یکی سابلیمیشن یکی هم هیومر...به نظر من هردوشون در ذات خودشون انقدر پثتیک (رقت انگیز؟) و لوزر وار هستن که دلم نمیخاد حتا بهشون فکر کنم هرچند که خودم در شرایط مزخرف شروع میکنم به مسخره بازی درآوردن و دلقک بازی ولی هیچ آدم بالغی نیستم. در من هزارتا بچه ی یتیم هست. اصلن درون من یه یتیم خونه ست که هرکدوم از این بچه یتیم هاش یه والد مهربون لازم دارن...یتیم غوره ها هرکدوم یه ور نشستن...
نمیخام این نوشته رو تموم کنم....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر