۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه

اینترناسیونال

دیروز عصر تصمیم گرفتم برم دستشویی دانشگاه درب رو ببندم و گریه م رو بکنم و تمامش کنم و بیام بیرون...مامانی زنگ زد؛ جلوی در دستشویی...تلفنم رو جواب دادم آب دهنمو قورت دادم...از دیروز تا حالا گریه م تموم شده. به کلاس دیروز فکر میکنم خوشحال میشم.

هیچ نظری موجود نیست: