۱۳۹۲ تیر ۵, چهارشنبه

مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

آیا شما توییتر را دیده اید؟ اگر ندیده اید ببینید. آنجا یه مشت غریب احوال نشسته اند یا ایستاده چادر بکمر بسته اند دم در تنگ غروب یا ته شب، وبلاگ شما را میخوانند و توییت میکنند...مثلن چی؟ مثلن میگویند فلانی مزخرف نوشته است و آدم سودمحور قرمساقی است و ادعای فیلان دوستی...سناریوی آقا دوست نداری نخوان را هم تکرار نمیکنم. خانوم! آقا! دوست نداری هم بخوان و تعداد خواننده های ما را بالا ببر اما کاش سناریوی عزیزم ما اساسن به شما نمی اندیشیدیم را هم تکرار کنم و اینکه اصلن مگر درین میان دوستی رفاقتی در کار بوده که سود و منفعتی از جانب شما روان ما شود؟ یا نشود؟ حداقل از جانب آن عزیز خانباجی کاتب توییت،  یکی روان نشده است. باز اگر دوست مشترک دیگری بود، حرف دیگری.
غبطه میخورم به این حال و حوصله و پول و وقت اضافه و حافظه. حافظه ی ناقصی دارم که این عزیز چادر بکمر بسته را کف خیابان یا سرکوچه شان ببینم هم بجا نمیاورم، چه برسد به اینکه هرکی هرچیز نوشت تفسیر و تحلیل...حالی دارین بخدا

عهد کرده بودم درین وبلاگ نه جواب نه فلان اما ظاهرن کارکرد وبلاگ همین فضولی ها وسوال جواب دادن هاست.
این هم بماند.

هیچ نظری موجود نیست: