۱۳۹۱ تیر ۱۹, دوشنبه

بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند*

دو کار اساسی کرده ام. در واقع یه کار رو به دو شاخه تقسیم کردم که مفید بوده. از دو تا وبلاگ عزیز آن سابسکرایب کردم. که تصویر دو تا آدم تو ذهنم خراب نشه. اولی ش یه عزیزی بود که باید شاید بیشتر از یه سال پیش از وبلاگش آن سابسکرایب میکردم که نکرده بودم ولی بعدن که  زد بیرون و به آرزوش رسید و ظاهرن هپی لی اِوِر اَفتر شد دیگه نخواسته م بیشتر ازش بدونم. ایکاش زودتر بیشتر نمیفهمیدم تا کمتر اون تصویر داغون میشد... بعضی وقتها هوشمندانه تر اونه که از عزیزها یا حداقل از کسانی که خاطره شون عزیزه در یک نقطه ی زمانی (اسنپ شات) بکشی بیرون بری تا اینکه خاطراتت خط خطی نشن.
دومی ش یه عزیزیه که جزو عزیز تر از جان ها حساب میشه...آن سابسکرایب کردم تا دور شدن ناگزیرش رو از دنیای فانتزی مون نبینم...خیلی هم شیک و خودخواهانه. در عوض من همینجا توی دنیای رنگارنگ و خوشگل و موشگل خودم می مونم و زندگی بیرون اون دنیا ادامه داره....
هردو کار اساسی رو خوش دارم...از پیدا کردن حقیقت اینکه بالاخره یه روزی از یه آدمایی میکشی بیرون عین خر تی تاپ گرفته؛ شادم
* عنوان: کم ارتباط