۱۳۹۱ تیر ۱۱, یکشنبه

یک شب ۵

پشت بام مدیترانه ای. من ایستادم در لباس سیاه و سفید  بالای کوچه ی رو به دریا رو به پنجره ی نیمه باز که روی تخت کنار پنجره زن بارداری به پهلو خوابیده...پشت سرم دور میز مردم زیبا و نیلگون به گیتار و ترومپت لبخند میزنن

هیچ نظری موجود نیست: