مرگ در والنسیا
Amargura
۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه
یک شب (عصر)
پشتمو کرده بودم رو به خونه میرفتم پشت سرم تو یه جهت دیگه یه ماشین میرفت برای همیشه. از شدت ناباوری به زمین و زمان فحش میدادم. قوز کرده بودم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر