۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

از چی بدتون/ مون/ شون میاد شماره ی دوم.


در راستای اینکه از چی بدمون میاد اضافه میکنم از آدم خود شیرین  و از آدمایی که برای حفظ موقعیتون از هر پرروگی به نام روراستی و هر صدای بلندی و از بی ادبی و بی حرمتی به خاکی بودگی...عبور انسان از روی انسان برای هر نوع منفعتی که متاسفانه معمولن حقیرانه ترین هستن...و بالاخره بعد از خوندن چند دوستی که لطف کردن و سریع در بازی شرکت کردن؛ جالب بود که خیلی هامون اتفاق نظر داریم در جاهایی مثل شوخی کردن؛مهمونی های احمقانه...در اینجا وبلاگهایی که در بازی شرکت کرده ن رو میارم؛ دوستانی که در جاهای دیگه بصورت کامنت بد اومدگی هاشون رو نوشتن؛ متاسفانه حضور ذهن بدی دارم و ذهن آشفته ای و خواهش دارم اگر حوصله کردید به کامنتهای این پست بدآمدگی تون رو اضافه کنید. ماه عزیز در پست قبلی بدآمدگی ش رو فی الفور اعلام کرد که در زیر بخاطر تقدم زمانی اول مینویسم بعد بسراغ بلاگها میرم...این بازی تا هرزمانی که خواننده ها دوست داشته باشن میتونه ادامه پیدا کنه؛ بصورت پست وبلاگی و یا نظر. پست های وبلاگی رو به همین یادداشت ویرایش و اضافه خواهم کرد:

   MaaHگفت... من هم از شوخی بدم میآید و فکر می کنم پر از نفرت است تا خنده و قاه قاه .
از بوی غذای گرم شده هم بدم میآید
من به بوها حساسم حالا هرچقدر لوس و بی مزه و مسخره بیاید . محل را ترک می کنم .
از کسی که هنوز سلام و علیک نکرده راه به راه سوال بپرسد هم بدم میاید ..از کسی که بخاهد همه چیز ادم را بداند(تازه خودش هم انتخاب می کند که کدام قسمتش را می خاهد هرچه قدر درخاست های به دید دیگران معمولی داشته باشد ) حتی اگر آن ادم من نباشم ..منزجرم می کند .
و .........
Negar Rahbar از چی بدم میاد؟

۱-  از اعتمادبنفس کاذب و خودبرتربینی پسربچه‌ها. توضیح بیش‌تر نمی‌دم، بحث هم درباره‌ش نمی‌کنم با کسی.
۲- از این که کار کوچیک و ساده، بزرگ و پیچیده و مهم جلوه داده بشه.
۳- از این که کسی فک کنه دارم پز می‌دم. در حالی که دارم واقعن پز نمی‌دم و توی یه حال و هوای دیگه‌ای هستم.
۴- از توهم زیراب زنی آدما توی کار. از این که توی کار، بیش‌تر از انجام صحیح کار و بهبود وضعیت مجموعه به فکر موقعیت خودت باشی.
۵- از این‌که وقتی یه سوال ساده بله-نه می‌پرسم یه مثنوی برام داستان‌سرایی کنن و آخرشم نفهمم جواب چیه.
۶- از این که انتخابای خیلی شخصیم زیر سوال بره و ازم بخوان درباره ش توضیح بدم.
۷- از این که وقتی حرف می‌زنم، یک-دو کلمه کلیدی رو بچسبن و بقیه رو گوش نکنن، بل‌که بر اساس ذهنیت قبلی و تصورات خودشان نتیجه بگیرن که چی می‌خوام بگم. چون معمولن نتیجه‌هه غلطه.
۸- از این که وسایل شخصیم رو بی‌اجازه یا حتا بااجازه (چون ممکنه روم نشه اجازه ندم) بردارن بررسی کنن (گوشی مثلن).
۹- از این که با جدیت بخوان در جریان امورم باشن. ازم سوال کنن الان چی کار می‌کنی؟ کلاسِ چی می‌ری؟
پ‌ن: خیلی از موارد بالا ممکنه در شرایطی اصن هم بدایندم نباشه. فاعل فعل و جایگاهی که نزد من! داره خیلی مهمه

Mehrnoosh. r
خب خیلی از مورد هایی که قبلن بچه ها گفتن رو منم خیلی بدم میاد / الان هم بیشتر از این مورد ها بدم میاد :
1_ از دروغ بیشتر از هر چیزی بدم میاد / دو رویی / نامردی / از مهربونی آدم سوء استفاده بشه ( خیلی عصبیم می کنه ) / خر فرض بشم / در کل اینکه باهاشون رو راست و صادق باشم و اینو نفهمن
2_ از اینکه سر قرار دیر بیان و الکی بگن که الان میرسم / بد قولی ناراحتم می کنه / اینکه لحظه آخر زیر قول و قرار بزنن
3_ مجبورم کنن که برخلاف خواستم کاری رو انجام بدم ( البته معمولاً هر طوری شده فرار می کنم )
4_ از اعتماد به نفس زیادی که دچار جو بشه بدم میاد
5_ از اینکه آدم های نا مرتب ( کثیف ) و خیلی خیلی بی ادب تو خوابگاه رو تحمل کنم
6_ از بی اعتمادی 
7 _ موردی که این چند وقت گذشته چند باری باهاش بر خورد داشتم این بودش که تا وقتی که بهت احتیاج دارن و براشون فایده داری و کاراشون رو راه میندازی عزیزی و ماچ ماچ / ولی کافیه که کارشون تموم بشه یا تو دیگه خسته بشی از این رابطه یک طرفه  / دیگه همچین کسی رو نمیشناسن و غریبه هستی  و حتی دشمن

Tm M
اول اینکه ببخشید دیر شد:
ال این روزها خیلی به دوستی هام فکر می کردم چون خیلی عجیب بود عکس العمل آدم ها توی این تابستون بابت اتفاقایی که برام افتاد. ولی خوبیش این بود که برای خودم مشخص  و روشن شد فهمیدم چه مرزی برای رفاقت و دوستی برام مهمه و چه آدم هایی رو می تونم تحمل کنم ( وتحملم کنن) و چه آدم هایی رو نه.
مهم ترین آدم هایی که دورشون خط کشیدم : آدم هایی که صداقت ندارن...می دونم لزوما صداقت داشتن توی این جامعه و این زمونه صفت مثبتی تلقی نمی شه و یک جور بار حماقت همراه داره .آدم های بی صداقت چند مدل اند. یک گروهشون که تابلو دروغ گو اند . چیزی رو نشون می دن که نیستن و روی اون نبودگی پافشاری می کنند .روراست نیستند و چهره جلوشون با چهره پشت سرشون زمین تا آسمون تفاوت داره. از اون آدم هایی می شن که آدم مطمئنه روشو برگردونه اون طرف میاد چه حرف هایی پشت سر آدم می زنه ..یک مدلش می شه تزویر و دو رویی و آدم های چند رو. یک مدل دیگش می شه اون دسته آدم هایی که از آدم سواستفاده می کنن. فقط برای مواقع خاصی ( که احتمالا لازمت دارن) هستن پیشت.یک وقت توی بوق و کرنا می کوبن فلانی رفیق جون جونی و شفیق ماست و دقیقا زمانی که لازمشون داری پیداشون نمی شه.

fateme hk
بدون مقدمه
:از سلطه‌‌گری،در هرچی که باشه، در کار، دوستی، نوع تفکر،محبت،...حتی تفریح
:از پرحرفی، هیستوری‌گویی، دیدین گاهی سوالی میپرسین یا راجع به موضوعی بحث میشه، بعد طرف میره از خلقت بشر شروع میکنه میاد جلو
: از زود پسرخاله شدن، زود سر شوخی رو باز کردن بخصوص شوخیهایی که میخواد تو رو ببره به سمتی که طرف منظورشه
:از کنایه، عیر مستقیم حرف زدن، که راه رو برای انواع برداشتها باز میذاره. رک‌گویی‌ه درد‌اور رو بر زیرپوستی‌گویی دلنشین ترجیح میدم
: از آدمهای زرنگ و مچ‌گیر ، آدمای توهم توطئه
:  از سوال و جواب، اینجا زیاد تو پستهای خصوصی مورد پرسش‌ قرار میگیرم، از زندگی خصوصیم از کارم از درسم از .... و هر بار شوکه میشم ، طرف فکر میکنه چون خصوصی میپرسه دیگه اوکی‌ه
:از تاکید زیاد، تکرار مکررات

انقد عن و گه دارم که بدم میاد که نمدونم کدومشونو بنویسم.
از سگ و خر و جک و جونور تو خونه بدم میاد.
از این‌که نمی‌تونم موزیکی که دوس ندارم‌و تحمل کنم عقم می‌گیره.
از مردی که خر نباشه بدم میاد/ از مرد خر هم بدم میاد. خریت باید اندازه داشته باشه.
از این‌که همه‌ی تنم پر موئه بدم میاد/ از لیزر کردم موها بدم میاد.
از این‌که اونقد که دلم می‌خواد پول ندارم بدم میاد.
از این‌که اون‌موقعی که باید مث بچه‌ی آدم درس می‌خوندم و نخوندم حالم بده.
از خورش بامیه بدم میاد.
از آدمای صورت جوش‌جوشی بدم میاد حتا اگه بهترین آدم دنیا باشن.
از صبح زود بیدار شدن متنفرم.
از آدمایی که ایمیل/اس‌ام‌اس/تلفن/کوفت رو بی‌جواب میذارن عنم می‌گیره.
از سه نقطه بدم میاد.
خیلی خیلی خیلی چیزای دیگه حتا که از اونا هم بدم میاد.
من از قهر بدم مياد. نقطه

.
به نام جانم گفت
هنگی نوشت  (این رو غافل نشین خیلی خوب نوشته این بچه)
 رامک و رضا منتظر هستیم...و بقیه ای که ابراز علاقه به شرکت کرده ن.
علت اینکه پست ها رو اینجا پشت هم قرار میدم اینه که با هم ببینیم از چی بدمون میاد و هیچ تصمیمی در داشتن  تاثیر اجتماعی فرهنگی سیاسی و علمی نداره و صرفن جهت شنگولی دوستان هست.

۲ نظر:

Unknown گفت...

رویکرد آکادمیک :)))
حالا خوبه یه مورد 11 اینجوری بودا :))
کلن با نگار رهبر هم موافقم :)

مچکرم

unsterblich گفت...

:))) خخخخخخ من با همه موافقم. یعنی از همه بدم میاد؟