۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

یک عکس و دو بعد التحریر

یک قابی هم هست که من روی زمین نشسته سرم را به عقب هایپراکستند کرده ام تا روی زانوهایش تا موهایم را ببافد. او روی کاناپه ی کهنه...خواننده ممکنست دچار این گمان شود که تصویر غمگین است اما برای نویسنده این تصویر شادی بخش ترین آفتابی ترین تصویر است و موقع نوشتن نه بغضی و نه اخمی. احتمال دیگر این است که نویسنده نزدیک به ایام جانگداز پریود بغض و اخمش به لمس شدگی تمایل پیدا میکند و صرفن پاچه میگیرد.

بعد التحریر: کسی که قابلیت خوردن آنهمه ساندویچ و چیپس و نوشابه و کلوچه ک با تکه های شکلاتی در یک توقف در فرودگاه شیکاگو را با آن همه صبر و تحمل دارد؛ که نباید با یک کاسه سوپ اضافه (سلام آقای الیور توییست از چارلز دیکنز) دچار سردی و گرمی شود.

بعد از بعدالتحریر: گوش شیطان کر چشم راستم همکاری چشم گیری نشان میدهد. سه هفته است بی قطره سر میکنم آخ نگفته. جا دارد از او یاد کنم.

هیچ نظری موجود نیست: