۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

رقصی چنان میانه ی میدانم آرزوست یا لپ دنس

آقای پیم میگه ملانکولیا.

 هر انسانی که اسم و اسم خانوادگی ش ملانکولیاست بایستی از حیثیت و هویتش دفاع کنه نباس از خودش چهره ی نالان مدام ارائه بده....  باید شبهای لپ دنس و شمع محفل شدن روی میز وجود داشته باشه و باید انسانها اطلاع داشته باشن که: ما بودیم سه زن.  من روی میز نشسته بودم با یه تاپ شل پاره روشم یه ژاکت آویزون پوشیده بودم لپ تاپش روی پام بود داشتم دنبال یه اسلایدایی که سرشب درست کرده بودیم میگشتم اونور موفرفری زیبا نشسته بود یه چیز بی پدر گذاشته بود. در این بین یه گپ زمانی میفته بین آخرین لحظه که من لپ تاپ تمی رو گذاشتم اون سر میز...
خودمو میدیدم نشستم روی پای زن موفرفری؛ یعنی ننشسته بودم نیمه نشسته بودم رو هوا بالای پای زن موفرفری؛ زن موفرفری میگفت : اواوووولِه...کمرمو خم عقب کرده بودم ـ در حال عادی نمیتونم بجلو خم شم مدادمووردارم ـ دو ثانیه بعد کمره گرفت و صاف شدم دیدم ژاکت و تاپ بنفش شل و ول دست چشم آبیه؛ رو میز ایستاده دور سرش میچرخونه که پرت کنه تو صورت ما. نگران لپ تاپ اون سر میز بودم. نگران تاپ و ژاکتی نبودم که تنم نیست. رفتم لپ تاپو برداشتم دو قدم رفتم تا لب پنجره رو تاقش لپ تاپو بذارم. برگشتم دیدم چشم آبی ژاکت و تاپ ما رو پرت کرده رو صورت موفرفری؛ رسیده به تی شرت کهنه ی خودش داره میچرخونه دور سرش...رفتم بالا....

پ.نوشت به لینک آهنگ مورد نظر رفته و لذت ببرید

۲ نظر:

icarus گفت...

هاه??

روح مرحوم میشل فوکو شادمان زین ماجراها!

.
.
.

اما این پسره واقعن گیتارش صدای گری مور می ده
:?

unsterblich گفت...

والا من زیاد ازین پسره نمیدونم ولی اون شب بنظرم خیلی خوب اومد