زندگی دیلما های برق آسا می آفریند و از حوزه ی اختیار گاه خارج میشود؛ من که همیشه مؤمن به اختیار بوده ام از ابراز هرگونه نظری ناتوان به این برق آساها مینگرم؛ چقدر میبایست چهره ام در آینه در هم و بی توان بوده باشد. ای کاش حضور فیزیکی و سراپا آماده ی من کمکی میکرد به او های زندگیم که اگر نه همه ی جان؛ که نیمی از جان را دادن در حقشان سزاست؛ افسوس که نیمی از جان من هم گاهی ناتوان و ناتمام است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر