۱۳۹۲ آذر ۲۱, پنجشنبه

از بیگانگان؟ ننالم

تو زبان شیرین و صدای نرم و شعرم...تو همدم دور و نزدیک جانم...رهایم کردی تو بیگانگان من نبودی که آشنای هرچه کرده بودی.
امروز که شکسته ام دیروزِ رفته ام بودی. نارنج و ترنج باغ آفت زده ام بودی.
دیگر شکایت دوستانه هم ندارم. غیردوستانه هم ندارم. نشسته ام سیگارم را میکشم به چرایِ تو فکر میکنم

هیچ نظری موجود نیست: