۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

ساحلی/هفت سال از مرگ خواهر

ما را فراموش کرده ای. مارا فراموش کرده ای؟
شیونهایم بر سرم آوار؛ آوارم؛  بغض؛ بغضم را فرو...
ما را فراموش؟...
پس کفتر جلد ما نبودی یا که خاک آغوشش گرمترک بودت؟ که اگر باشد؛ انصاف است که گرم در آغوش خاک باشی و
به خوابهای من گرفتار...
ما را فراموش کردی دخترک با انگشتان لاغر؟...
هفت سال به عزایت نشستن تو را از خاک باز نیاورد؛ ما را هفت سال به خاک نزدیکتر...
به سلامتی زندگی که نوشانوش زندگان ...

هیچ نظری موجود نیست: