زنی پستانهایش تیر میکشد انگار کردنی که داغش میخواهد از تیزی های تیره ی دو گنبد گوشتی...الامان از این داغ...ال امان
شاخه هایش نه هرس میجوید و نه آشتی...بِبُرید بسوزانید ریشه کن کنید...
زنی پستانهایش تیر کشنده اش را بُرید و سوزانید و دستهایش را هرس نکرده، ریشه کن
گیرم دستهایش را، پستانهایش را، گوشهایش را...کِی باز می ایستی از تپیدن رفیق ناهمراه ـ مخروط خون ـ کی شرافتمندانه باخت محتوم دمیدن را میپذیری؟
*بیدل
شاخه هایش نه هرس میجوید و نه آشتی...بِبُرید بسوزانید ریشه کن کنید...
زنی پستانهایش تیر کشنده اش را بُرید و سوزانید و دستهایش را هرس نکرده، ریشه کن
گیرم دستهایش را، پستانهایش را، گوشهایش را...کِی باز می ایستی از تپیدن رفیق ناهمراه ـ مخروط خون ـ کی شرافتمندانه باخت محتوم دمیدن را میپذیری؟
*بیدل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر