۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

چله ی پریشانی

به زن

يك شب ستاره
از پنجره گذشت و به گيسويمان آويخت
و سال هاست كه اين در گشوده است به روي شهاب
امشب شهاب از همه شب آشناتر ست
چل سال بي قراري وماهي كه پس زده ست پشت دري ها را تا بلرزد
در چله ي پريشاني


محمد مختاری

هیچ نظری موجود نیست: