مرگ در والنسیا
Amargura
۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه
یک دهه یا هشته
جلوی روی من تهران آخرین بود و رانندگی رو به یک دهه یا هشته ی انسانی. بخشی از خاطرات یک زن زیر باران تهران شسته شد. سی ساله شدم در حالیکه پیامبری از عصای جادوییش؛ زنی بود که معجزه نمیکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر