۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

یادداشتهای تک نفره

از درونم خروج میکند جنینی که دست و سر و پا دارد، چشمهایش خون-اشکه دارد، از  درونم...از میانم؛ در خون -اشکه اش غوطه ور ، از آن تغذیه کرده و از بطنم روان میشود غلیظ و سرخ...

هیچ نظری موجود نیست: