۱) بار هزارم دی ماه هشتاد و سه شمسی. عزاداری و سوگواری تمام نشد. یازده سال از سوگ بیرون ننشسته ام. نخواهم نشست.
قول داده بود برویم سرخاک بچه.
۲) نمی دانم چه ماه فارسی است. اما اوریل ستمگر است سال دوهزاروپانزده میلادی. باز هم بی جامه ی سیاه سوگ دارم و بیرون نخواهم نشست.
قول داده بود همیشه مهتاب بمانم
اینجا.
قول داده بود برویم سرخاک بچه.
۲) نمی دانم چه ماه فارسی است. اما اوریل ستمگر است سال دوهزاروپانزده میلادی. باز هم بی جامه ی سیاه سوگ دارم و بیرون نخواهم نشست.
قول داده بود همیشه مهتاب بمانم
اینجا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر