۱۳۹۱ اسفند ۲۱, دوشنبه

ما خود همه شب نخفته‌ایم از غم دوست*

 یک برچسبی امروز اضافه کردم اینجا اسمشم گذاشتم پیش پا افتاده (یعنی اسم متغیر پیش پا افتاده ست ولی برچسبش پیش پا)
شعار هفته ای این هفته
حق هر انسانی است که از آدمهایش نترسد.

از اینکه آدمیزاد انقدر در زندگی اسیر فرم (سنت) میشود که یادش میرود از کثافتهایش لذت ببرد واقعن حیرت زده م. اتفاقن از نظر من دلیلی ندارد که آدمیزاد تمام زندگیش یک انسان را دنبال کند که باشد محرمش و بهترینش و هزارساله ـ دوستش. درواقع دلیل دارد؛ دلیلش هم ترس انسان از تجربه و نویی است وگرنه چه کسی همان روش زندگی را میپسندد که در بیست و یک سالگی میپسندیده و چه مردمان  خشک مغزی در یک سلیقه و تفکر می مانند در ده  پانزده و بیست سال. این است که انسان تا بیست و هفت و هشت و نه و سی سالگی کم کم میتواند بیاید بیرون و ادعا کند نظرش در مورد داستان های یک دو و سه و چهاری که خودش خلق کرده؛  بالکل عوض شده. چرا نباید عوض شود؟ مثلن اگر عوض شود میگویند شُل بوده؟ من ترجیح میدهم شل باشم تا اینکه در مردم زار و ناصاف و چروک خلاصه بشوم و رسوب کنم. اصلن من خودم شمع اول را روشن میکنم و اعتراف میکنم اشتباه کرده ام در مورد این و آن و آن یکی اتفاق و آدم... این یکی را روی سرم نشانده م  و خر سواری داده امو به آن یکی جفا و ناروا کردم...به احتمال قریب به یقین باز هم اشتباه خواهم کرد هم خرسواری هم جفا.
من خودم از اینهمه صغرا کبرا خواستم به یک چیزی برسم که یک وبلاگ در میان و هر وبلاگ یک روز درمیان این را تصریح میکند گفتم از این قافله هم عقب نباشم. این است که در همان اواخر دهه ی بیست آدمم (آدمهایم) را جسته ام. زن  قصه ی من سراپا گوش و چشم است و محرم امن است. این را شما چندین بار بخوانید تا به ذهنتان بنشیند. محرم امن. خیلی مهم است. خیلی هم البته مهم نیست. انسان میتواند تا وقتی ریق رحمت را بالا برود؛ هیچ وقت محرم امن نداشته باشد یا فکر کند دارد ولی نداشته باشد و ککش هم نگزد. من هم میتوانسته ام. اما خب شانس آورده ام دارم. مبالغه هم میکنم اگر لازم باشد. شاید هم دستش را بگیرم بیاورم اینجا بنشانم بگویم خود خودش است. شاید هم همینطور باشیم که هستیم مملو از تحسین و احترام و اطمینان...زن؟ آدم من است. همه شان هستند. همه ی اینهایی که هستند؛ آدم من هستند اگر به مسافت دور هم باشند هستند. همانطور که بوده اند این چندسال خیلی اخیر

* سعدی

هیچ نظری موجود نیست: