۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

بر او ببخشایید*

**بر من اگر دندان نشان می دهم ببخشایید
من که پیشتر با گردن ِ زنده ام
به جنگ تیغ هاتان می آمدم

خسته ام...آدمهایم در خانه احوال پرس اند اما کَر...بنظر میرسد از همه بیرون آمده ام چیزی که دیگر ناراحتم هم نمیکند. هرکس میپرسد چطورم میگویم خوب و عالی. مالیات که ندارد لبخند های ماسیده ی پشت تلفن.
دلم برایش تنگ میشود لامصب درمان هم ندارد.




* فروغ
** بیژن الاهی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

حالا كه دست گلدون به ساق گل رسيده؟؟؟؟ (به دخترک)

عزیز من زیبا

غمگین ترینم.
امروزجایی  باز چشمم خورد به یک سال پیش که نوشته بودی... دلم بارها میشکند. باورت می شود من وحشی چطور دلم میشکند؟ گفتم فلامنکو غمگین ترین رقص جهان است و غمگین ترین رقاصه های شهر از در و دیوارش باران بصورتم میخوردند. کوچه های شهر مورد علاقه ام این روزها به هیچ جا نمیبرندم. برایت بگویم پدرم... در آمده است. زن های دیگر هم آلاخون والاخون شده اند. زن بزرگتر برمیگردد به ینگه دنیا و آن یکی قرار است به پرو برود. من هم که قصه ام را تو میدانی و باد. اندازه ی همه ی دختر بچه های خوابیده در گور خسته ام. بیخوابی امانم را بریده است. بیایم بگویم تمام این ها را باز بنویسید تا من برگردم در حیاط امامزاده صالح منتظر تو بنشینم که زار زدنت تمام شود برویم بازار.....نه برگردیم به قبل ترش جایی که از پله ها میاییم پایین تو برای من میگویی  اسمت را...چند بار دیگر اسمت را صدا کنم تا این خواب منحوس تمام شود و کنار پنجره بنشینیم تو شعر بخوانی من گیست ببافم و سین به سیگارش برسد و کنار هم پیر بشویم؟

۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

ت.ن

جانم بر کلمات لنگم پیشی میگیرد؛ تنم بر زحمت ما اضافه میشود...تنم... از بهار است یا از جان سرکش محبوس در تن؟