می دانم اگر کفتر جلد بام پدرمان باشیم همه روزی برمیگردیم به خانه، به زرگنده هایمان، زن ها گیس های هم را میبافند مردها از آشپزخانه سر میکشند به گلدان ها و کودکانمان با نام های زیبایشان در حیاط با هم می دوند و ما در خانه می میریم نه در هجرت.
یادداشت کوچکی برای شادباش قدم به خانه رفتگان