برای بار چندم به سوگت مینشینم؟ چند چله ی دیگر؟؟؟ کی قبول میکنم رفته ای؟ شکسته ای
۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سهشنبه
ساحلی/عروسک خانوم
عروسکم یه لباسی داره که با بابایی از پرده ی اتاق مامان بزرگم وقتی فوت کرد مامانم کند که بندازه دور دوخته بودیم. بعد موهاشو کوتاه کردیم...بردمش با خودم نشستیم روی بیده تو توالت. این یکی دیگه نوبره. عروسک خانوم از یاشار قدیمی تر و تاریخ دار تره. چشماش باز و بسته میشه. عین خودمه. قسم میخورم خودمه. فرقش اینه که یه نفر از تو اتاقش ورش داشته آورده اینجا بغلش میکنه میبره باهاش یواش روی بیده حرف میزنه. هردو مون عین گربه هفت تا جون داریم. ولی حیوون که نیستیم آدمیم. چقدر لگد بخوریم خفه بشیم. هی بگیم عب نداره؛ چقدر بریم یه گوشه ولی کسی دستمونو نگیره از اون گوشه بکشه بیرون بگه طفلکی نازی...چقدر قهر کنیم کسی از تو گنجه با ناز و نوز درمون نیاره. عروسک جون بیا برگردیم بشینیم تو گنجه لای کاغذ و کتابا و فایلای باز منتظر عروسک خانوم.
اینجا
پ.ن چی از این لوزر تر که آدما کلکسیون عروسکاشون بزرگتر بشه. با عروسکاشون حرف بزنن. چی از این عن تر
اینجا
پ.ن چی از این لوزر تر که آدما کلکسیون عروسکاشون بزرگتر بشه. با عروسکاشون حرف بزنن. چی از این عن تر
۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه
ساحلی/گم
فکر میکردم میرم فرش و میز و این ور و اون ور میکنم نشیمن از لختی بیرون میاد منم از اون حال. آخرش نشستم کف سرد سنگ بی عرضه.
همیشه کسی باید مواظب نشکستن من باشه. من خودم بلدم البته از خودم مراقبت کنم ولی بعضی وقتا سوراخ دعا رو اشتباه میگیرم و زیاد میرم. باید از آدمها تسویه بشم... همیشه باید کسی بیاد و منو چسب بزنه. نه! چسب هم نزنه ولی نشکنه.
ریم عزیز
این آمدن ها و رفتن ها من را میشکند. کسی باید من را از خوابها و از له شدن بگیره در بازوهایش.
همیشه کسی باید مواظب نشکستن من باشه. من خودم بلدم البته از خودم مراقبت کنم ولی بعضی وقتا سوراخ دعا رو اشتباه میگیرم و زیاد میرم. باید از آدمها تسویه بشم... همیشه باید کسی بیاد و منو چسب بزنه. نه! چسب هم نزنه ولی نشکنه.
ریم عزیز
این آمدن ها و رفتن ها من را میشکند. کسی باید من را از خوابها و از له شدن بگیره در بازوهایش.
اشتراک در:
پستها (Atom)