۱۳۹۱ دی ۲۷, چهارشنبه

کافه بندون

کافه پراگ رو بسته ن. این مهم است؟ هم بله هم نه. ته دلم گرفت ته ته دلم چند لحظه گرفت. بعد دیدم اصلنش بهتر. به درک. کافه پراگ رو ببندن. صد تا کافه ی دیگه رو هم ببندن بیشتر و بهتر به درک. صد بار دیگه ته دلم چند لحظه میگیره اولش همین. یه سینمای صامت جلوی نظرم میاد از آدما....ببندن بدرک...این خبر داغ روز بود؟ اون روزی که پیاده گز کردم از پراگ تا کجا؟ یادم نیست ولی پیاده گز کردم. ماشینم تو اتوبان نرسیده به هفت تیر تو اون خیابونه که شرت و کرست فروشی ارمنی داشت پارک بود....شونزده ژانویه ی دو هزاروسیزده خبر بسته شدن پراگ رو خوندم. اینم یک اتفاق معمولی.

۳ نظر:

icarus گفت...

بستن که بستن
یه بارم بیشتر اونجا نرفتم
با دکتر دانشور سوسیالیست!
اصلن که چه!

icarus گفت...

راستش از جاهایی که آدما می رن توش ادا در میارن خوشوم نمی

ادای بورژووازی، ادای سوسیالیستی ،روشنفکری یا هرچیز دیگه ای

خودت خوب می دونی . می دونم!

unsterblich گفت...

ای آقا برو بشین کافه پستا بخور چیکار این اسما داری شما