۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

فالش زدن یا چند روز است آن مه دوهفته ندیدم

****
​​
فریدون فرخزاد همیشه دست کم گرفته میشود، یعنی از آنچه باید تر هم.
این همیشه جواب میدهد از استانبول و صبرا و بیروت بگیر تا همین گوشه ی امن طهران

 که به رقص و خند برگزار شود

تو چشات خیلی قشنگه تو نگات خیلی بلاست
تو حساب خوشگلیت از همه خوشگلا جداست
لالالالالا بشکن های یواش، سرت را یواش تکان...جواب میدهد. خودش میگوید جواب میدهد از استانبول و صبرا و بیروت تا گوش های امن نزدیک ما در طهران
طفلکی مرغ دل من که همیشه رو هواست
از اینجا قر بریزید
****
قِر دانی مزبور سهوـ ن پاک شده.

ما چپ زادگان ماشین چپ کرده

امشب نامه ای در کار نیست. من نامه ای سرگشاده ام از ساعت دو بعدازظهر امروز تا یک و چهل و نه دقیقه ی بامداد.

دلم شعر است.
دستم اندوهگین. دستم دلم را نمینویسد. دلم هم حوصله ندارد مدام از پی نظر رود بی شرف!
با یک دنده ی شکسته که شکستگی مهمی محسوب نمیشود و باید مُسکِن خورد...
نامه ی بعدی به اعضای ناقص و شکسته ی تنم است.

۱۳۹۲ مهر ۹, سه‌شنبه