۱۳۹۱ اسفند ۳, پنجشنبه

I laughed and shook his hand and made my way back home*

هیچ کس جای هیچ کس را نمیگرد حتا خودش هم دیگر جای آن خودی را که او دوست داشت نمیگیرد خیلی کسالت بار شده است این خودی که دیگر جایش را نمیگرد

*David Bowie
Nirvana

۱۳۹۱ بهمن ۳۰, دوشنبه

Can't Buy Me Love *

من؟ جفایی که من بر خودم روا دانسته م را دشمنم ندانسته است. تمام عمرم را مدیونم به تمام آنچه از من دریغ کرده ام. دلم برای دختر دامن پفدار پوشی میسوزد که قایم شده بود پشت در آرام نگاه میکرد و من پشت دستش میزدم و برحذرش میداشتم. نشسته ام نگران ویرانگری پس این دختر پنهان شده ی آرام برحذر. پس چرا آنقدر خسته ام؟ مگر نباید بهم سازیم و بنیانش؟ پس کجاست ساقی لنگ من؟

*بیتلز

۱۳۹۱ بهمن ۲۷, جمعه

نزدیک نشوید! گاز میگیرد

اینجا
  دلم می‌خواهد فاصله بگیرم به گمانم. یک حلقه هُلاهوپ بندازم دور کمرم کسی نزدیک‌تر نشود از فاصله‌ی نیم‌متری. راه دیگری بلد نیستم.