۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

چهار گوشه ی عالم را زنی مچاله کرد پنجره را باز کرد دور انداخت *

زنی به بندر رفت، همان شهری که از آن متنفر بود. بوی دریا و مسافران جهانگرد و ماهی را فرو داد. سرفه ی سختی کرد، تلفن، دفترچه ی تلفن، کارت و مدارک شناساییش را به آب انداخت و خانه و مادر و بازگشت را به آب سپرد و میان سیه موها و پوست زیتونی گم شد.

* براهنی
عنوان میتواند تکرار شده باشد

هیچ نظری موجود نیست: