ریم عزیزم
خاکستری هوای اینجاست یا غولی که پایش را از روی چهاردیواری سینه ام برنمیدارد؟ از کجا شروع می شود خیابانی که بن بست نباشد و آخر آن تو با چترت منتظر ایستاده باشی؟ بدون چاره ام.
خاکستری هوای اینجاست یا غولی که پایش را از روی چهاردیواری سینه ام برنمیدارد؟ از کجا شروع می شود خیابانی که بن بست نباشد و آخر آن تو با چترت منتظر ایستاده باشی؟ بدون چاره ام.
۳ نظر:
من در انتهای تمام خیابانهایی که تو در آنها باشی ایستادهام
مهدی
من هم در تمام خیابان هایی که تو از آنها گذر کرده ای نشانی به جا گذاشتم... حسرت هایم در غم نبودنت.
ارسال یک نظر