آدمیزاد در زندگانی چندبار دلش آنچنانی میشکند؟ دیدی چه در یاد میماند.
اینبار یادم نمیماند، نه از سر صبوری و نه گذشت؛ در فرایند جنونم،
بهیادسپردن از یادم رفته. اما خود همان لحظههای سنگبهدست شیشهنشانهرو
برای بهخاکوخونکشیدن و شکست قبیلهای کافیست چه برسد به این مجنون
بیجان.
ناله نباید؟ خفه باید؟ چاردیواری اختیاری شاید.
http://zarmaan.persianblog.ir/post/388
*بی دل
ناله نباید؟ خفه باید؟ چاردیواری اختیاری شاید.
http://zarmaan.persianblog.ir/post/388
*بی دل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر