مرگ در والنسیا
Amargura
۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه
شهر مثل هیولا من را میخورد
کاش دوام نیاورم زندگی را
****
شوخی شب: دشمن شاد شدم
۱۳۹۳ خرداد ۲۱, چهارشنبه
قصه ی آدمی که می رود سیگار بخرد برنمیگردد، قصه ی آدمی است که می رود به قصد هشت روز تعطیلات. نه به تعطیلات می رود و نه از رفتن باز میگردد
نهنگی که در ساحل تقلا میکند برای دیدن هیچ کس نیامده است.*
* گروس
مغروق از ترس جانش از قید هر آنچه فرو رفتنش را تسهیل میکند میگریزد.
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)