۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

سه روز به تولدت مانده. باید باشم و بالیدنت را ببینم که چون سرو خرامانی اما سرکش اما عاصی.
عزیز ترین. تولدت بر من مبارک. بودنت هم. برق چشمهایت را می بوسم. باش. از چشم من بیرون مشو ای شعله ی تابان من

هیچ نظری موجود نیست: