۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

بشنو تو این حکایت

تا جاییکه سواد من در ادبیات و علوم نقلی قد میدهد، " یار" ،در مفهوم عام به معنی همراه و همدل و هم هرچیزی است، در ادبیات شخصی من یار به همان معنی و نزدیکتر از آن در معنای " هم احساس" است، یعنی کسی که در احساس (در اینجا بالخص) عاشقانه با تو همراه(دو طرفه) است و با او همراهی و نه هیچ
منظور از درازه گویی و مفهوم پردازی و صغرا کبرا چیدن، همان باشد که دوست، همکار، گرمابه گلستان و دسته دیزی همه جا و منزلت و عزت خود را دارند و حتا به شدت و حتا از نوع روابط مرید- مرادی یا مراد-مرادی هستند، صحیح است و متین
اما در فرهنگ لغات لکاته ای، یار یعنی آن کس لکاته به وی مایل است و نه از هیچ نوع افلاطون و این دری وری هایی، بلکه از جنس همان که در بالا اشاره شد و از نوع کاملن دو طرفه
از این روست که لکاته ای که ما باشیم عاجزانه تمنا داریم روابط را دوستانه حفظ کنیم تا به گا نروند زیرا که ما به همانکس که مشتاق بودیم، هستیم و همچنان آنچنان به وی عشق میورزیم که کس دیگر به خاطر ما خطور نکند و کس یار ما نشود جز او

هیچ نظری موجود نیست: