۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه

داغ عشقم‌، نیست الفت با تن‌آسانی مرا

یک تن عریان من
ز وحشت شعلهٔ ما مژدهٔ خاکستری دارد
پرافشانی به طوف بال عنقا می‌برد ما را

گفته بودی رفتی آسمان گردی. اینجا روز به روز بی رنگ تر می شوم و آسمان به سیاهی نزدیکتر. عاجزم و جز اشک سلاحی ندارم.

هیچ نظری موجود نیست: